هدیه خانمهدیه خانم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هدیه ی مامان و بابا

16 ماهگی نفس مامان

عزیز مامان 16 دهمین ماهگردت مبارک  . ببخشید که بازم انقدر دیر شد ولی اینبار اومدم که هم علت تاخیرمو بگم و هم یه خبر خوب بدم . مامان مجددا شروع کرده  حرفه ی مقدس خیاطی رو ادامه بده . چند وقتی با خودم کلنجار می رفتم که کار درستی می خوام بکنم یا نه . نکنه به دخملی فشار بیاد  ولی بالاخره دلمو به دریا زدم و شروع کردم با اینکه شرایطم یه خورده سخت شده ولی خوب چون علاقه دارم مجبورم بپذیرم . بعدا که بزرگ شدی ممکنه از خودت بپرسی چه مامان زرنگی داشتم که با وجود فضولی های من تن به کار خطرناکی داده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اره نازگلم من تونستم ولی بگو چطور ؟ مواقعی که نفس مامان خوابه خیاطی می کنم شبا تا 2 .3 بیدار می مونم صبحها هم زودتر بیدار میشم...
22 ارديبهشت 1393

بهار 93 و 15 ماهگی نفس مامان

سلام امید زندگیم بازم شرمنده که دیر اومدم ولی همه چیزو برات می گم . اول از همه سال نو مبارک البته با تاخیر فراوان . و دوم 15 ماهگیت مبارک بازم با تاخیر . امسال دومین سالیه که تو در کنارمون هستی و من و بابات به داشتن نازنینی مثل تو افتخار می کنیم و خدارو فراوان شکر می کنیم . قبل از اینکه خدا شما رو به من و بابا بده چون که دیر از آسمونها پیش ما اومدی و من خیلی دلتنگت بودم بابایی همیشه می گفت تو فکر نباش مطمین باش با اینکه دیر شده ولی خدا گذاشته خوبشو بهمون بده منم به این امید روز و شبمو می گذروندم و حالا که تو پیش ما هستی و به اون حرف بابات فکر می کنم می بینم بابات درست می گفت تو بهترین هستی برای ما . یه فرشته ای هستی که ایشاله بتونیم قدرتو...
18 ارديبهشت 1393
1